نویسنده : پروانه قهارزاده
موضوع رمان : عاشقانه،معمایی
خلاصه رمان : لب صخره ایستادم و به درون آب خیره شدم. حیوان درون رودخانه کف بالا میآورد و وحشیانه پیش میرفت.
اگر یک قدم برمیداشتم و خودم را توی دهانش میانداختم چه میشد؟! آنچه در این رمان آمدهاست، داستانی
غیرمعمول و صدالبته غیرمعقول است که با موضوع معمولی علاقه دختری به یک پسر شروع میشود و در انتها
سر از ناکجاآباد در میآورد. و در آخر آنچه از آن باقی میماند، اندوختههای کالیاسا است که چراغ راهنمای
اوست در مسیری که در انتها به داشتههایی میرسد که ندانسته آنها را نفی میکرده است
نویسنده : mahtabeshgh
موضوع رمان : عاشقانه،کلکلی،اجباری
خلاصه رمان : داستان درباره ی دختری به اسم یاسمن هستش که طبق پیمانی که پدر بزرگش با پدربزرگ فرهاد بسته است باید با فرهاد ازدواج کند.اما یاسمن فرهاد رو که ده سال ازش بزرگتره پیر مرد میدونه و حاضر به ازدواج باهاش نیست و..
نویسنده : امیر فرهی
موضوع رمان : عاشقانه ،طنز،اجتماعی
خلاصه رمان : نكرده چرخ روزگار، بـر هيچكس وفا
چون مى خوانيم هرساله در قصّه ها
كه مجنون تر ز فرهاد و شيرين تر از ليلا
از بدر عشقِ ميان آدم و حوا
تا بوده عشق جاودان در راه
مى رسيد شاهزاده اى به گدا!
از چوپانى يوسف، به سلطنت زليخا
به تيزى صبر ايوب و تيغۀ اهريمن ها
عشقى به شفافى دريـا، به بلندى ابـرها
به نمناكى لبها، به دردناكى غم هـا
به سوزناكى سرما، به وسعت قلب ها
به روشنايى فردا، به بى قرارى دل ها
عشق هاى ممنوعه، عشق شاهى به گدا
هميشه زشت و زيبا، هميشه روشن و سياه
هميشه و هميشه تضاد!، زندگى پر از پايين و بالا
و عشق و عشق و عشق…
ميان كيست؟ دو قبيلۀ از هم جدا…پایان خوش
نویسنده : ms_my
موضوع رمان : عاشقانه، غمگین ،اجتماعی
خلاصه رمان : مارمالیتا تیموری دختری زیبا که در سن کم عاشق نوه داییش میشه( و چقدر که با این پسر لج میکنه)
عشقی پاک
اما با مرور زمان و بزرگتر شدن این دو آدم همه چی کم کم عوض میشه
عشق این دختر زیاد تر میشه و اما محسن ….پسر داستانمون……چطور میخواد عشقش رو به این دختر ثابت کنه؟
نویسنده : mahya 1993
موضوع رمان : عاشقانه ،غمگین
خلاصه رمان : اضطرابش را با نفس عمیقی فرونشاند و به چشمهایی که به او زل زده بودند خیره ماند . چشمانی سرخ که تا چند لحظه پیش آبی اقیانوسی بود … درک مسائلی که پیش آمده بود اکنون آسانتر می نمود … گویا به آسانی دریافته بود رازی که این همه سال از او مخفی مانده بود چیست ؟ حالا می فهمید که چرا عمویش اصرار داشت بیش از یک سال در هیچ شهری توقف نکنند … حالا می فهمید چرا یک عمر خواندن کتاب های خیالی را برایش ممنوع کرده بود ؟ شاید چیزی به نام خیال وجود نداشت .. هرچه بود حقیقتی بود که عمویش از او مخفی نگه می داشت …
نویسنده : مرضیه.ا.ا
موضوع رمان : عاشقانه،هیجانی،پلیسی
خلاصه رمان : شیوا دختری ٢٣ ساله که در رشته زبان انگلیسی درس میخواند به دلیل کسب نمرات بسیار عالی از کانادا برای او بورسیه می اید و در همین حین اتفاقاتی درخانواده اش می افتد ومیفهمد پدر و مادرش قصد کشتن اورا دارند و بهمراه پسری که خود را دوست خانوادگی خانواده واقعی شیوا می نامد به کانادا میرود پدر شیوا پلیس است و روی یک پرونده قاچاق اعضای بدن کار میکند تا اینکه یک روز قاچاقچی ها
نویسنده : تارا FT
موضوع رمان : پلیسی ، هیجانی، عاشقانه
خلاصه رمان : همیشه بهش فکر میکردم…
تنها ارزوم بود..که ای کاش منم پدر داشتمتا….
خودمو براش لوس کنم هر وقت دلم پره برم تو اغوششو براش دردو دل کنم …
که…
که روز پدر با ذوق برم بغلشو بگم روزت مبارک بابایی…همش حسرت.!!
ولی هیچ وقت
فکرشم نمیکردم که همچین سرنوشتی پیش روم باشه….
هیچ وقت…
هیچ وقت فکرشم نمیکردم یه روز تو جاده عشق قرار بگیرم..
این رمان سرنوشت دختریه که تو بچگی پدرشو از دست داده و تو اینده میفهمه که پدرش زندست…
نویسنده : M-alizadehbirjandi
موضوع رمان : عاشقانه ،مذهبی
خلاصه رمان : میگفت نباشم؛ چون حس میکرد سادگیاش این روزها خریدار ندارد؛
اما داشت، من خریدار بودم همهی سادگیهای عاشقانهاش را.
قدم زدم کنارش در جادههای سادگی، تا بفهمد من فقط عشق را با یک رنگ کنارش میپسندم، آن هم به رنگ سادگی.
اصلاً سادگی یعنی زندگی؛ یعنی خودت باشی و او دور از همهی حرفهایی که نمیارزد حتی به گوش کردن. دور از لذتهایی که فقط برای چند ثانیه و گذرا است و فقط زرق و برق دنیا.
اصلا سادگی؛ یعنی خودِ خودِ عاشقی
نویسنده : رویا رستمی
موضوع رمان : عاشقانه ، خیانتی
خلاصه رمان : درباره مشکلات یک خانواده که به ترتیب داستان زندگی هر کدوم و در هر جلد نشان میدهد.
نویسنده : حسن کریم پور
موضوع رمان : جنایی
خلاصه رمان : سرگذشت پسری به نام خسرو اسفندیاری از عشایر استان فارس است که خانواده اش دختر یکی از خان زادگان به اسم ناهید رو که از بچگی با هم بزرگ شدند را برای ازدواج با اون در نظر گرفتند ولی خیلی اتفاقی خسرو با دختری به اسم سیما آشنا میشه و به اون دل می بنده و از شهر و دیار و خانواده اش چشم پوشی میکنه و راهی لندن میشه که اونجا بنا بر حادثه ای دست به قتل میزنه و …
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط موزیک پارس