نویسنده : شادی قربانی
موضوع رمان : عاشقانه ، اجتماعی
خلاصه رمان :
آخرین دونه ی سیر رو که دهنم گذاشتم،
شیشه پراز آب سرکه اش رو انداختم تو سطل آشغال کنار در رستوران
با یه آروغ طولانی درو کنار زدم و داخل رفتم!
لپمو خاروندم و از چپ به راست همه رو از نظر گذروندم!
کنار پنجره ی عریض مستطیل نشسته بود و خیره به ساعت مچیش انتظار منو میکشید!
سر و وضع اسفناکی داشتم چون خز و خیل ترین تیپ ممکن رو زده بودم!
یه شلوار شیری رنگ پاچه گشاد دراز، که پشتش رو زمینو جارو میزد
یه مانتوی بدرنگ چروک، یه شال کلفت نه چندان خوشرنگ و البته دهنی که بدجور بوی سیر میداد….!
نا منو دید برام دست تکون داد.
منم همینکارو کردم و به سمتش رفتم.
این مسافت کوتاه زیاد طول کشید
تمامی حقوق مطالب برای اسکین 98 محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.
طراحی و توسعه توسط آرت موزیک